
اهمیت طراحی استراتژی یک هلدینگ یا بنگاه اقتصادی
در طراحی استراتژی یک هلدینگ یا بنگاه اقتصادی، سه پرسش کلیدی و سه کجا؟ مطرح میشود:
- میزان ادغام عمودی (Vertical Integration)
- آیا قصد دارید در تمامی مراحل زنجیره ارزش فعالیت کنید؟ به عنوان مثال، در صنعت لبنیات، آیا مالکیت دامداری و تولید علوفه را نیز در اختیار خواهید داشت یا تنها بر فرآیندهای پاییندستی مانند پاستوریزاسیون متمرکز خواهید بود؟
- جغرافیای فعالیت (Geographical Scope)
- محدوده عملیاتی شما چگونه تعریف میشود؟ آیا در سطح ملی (مثلاً تنها در استان خراسان)، منطقهای یا بینالمللی فعالیت خواهید کرد؟
- میزان تنوعبخشی (Diversification Scope)
- آیا استراتژی شما مبتنی بر تمرکز بر یک صنعت خاص است یا تنوعبخشی به کسبوکارهای مختلف؟ به عبارت دیگر، چه میزان از “ارتفاع زنجیره ارزش” را پوشش خواهید داد؟
ارتباط لایههای استراتژیک پس از تعیین پاسخ این پرسشها (جایگاه عمودی، جغرافیایی و تنوعی)، نوبت به تدوین استراتژی رقابتی (Business Strategy) میرسد که حول محور چگونگی رقابت در هر کسبوکار میچرخد. اینجاست که مفاهیمی مانند مزیت رقابتی (هزینهمحوری، تمایز، یا تمرکز) مطرح میشوند.
نقش هلدینگ: در برخی هلدینگها کنترل و سطح مداخله، فقط نظارت مالی است که در مجامع سالانه یا تصویب بودجه شرکتها اعمال میشود. اما با توجه به مدیریت منابع مالی و قابلیتها در سطح هلدینگ، استراتژی فراتر از کنترل جریانهای مالی است. یک هلدینگ کارآمد باید مدیریت قابلیتهای محوری (Core Competencies) و فناوریهای اختصاصی را نیز در نظر بگیرد.
این قابلیتها ممکن است قابل انتقال به صنایع دیگر باشند یا حتی به عنوان پایهای برای سرمایهگذاریهای جدید مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین، در طراحی استراتژی هلدینگ، ابتدا باید استراتژی سطح گروه (Corporate Strategy) تعیین شود و سپس به سراغ استراتژی سطح کسبوکار (Business Strategy) و در نهایت استراتژیهای وظیفهای (Functional Strategies) رفت.
تناسب استراتژیک (Strategic Fit) و هماهنگی بین سطوح، پرسش کلیدی در سطح عملیاتی(سطح وظیفهای) این است که چگونه میتوان عملیات را با استراتژی کسبوکار همسو کرد. به عنوان مثال، اگر استراتژی کسبوکار مبتنی بر رهبری هزینه (Cost Leadership) باشد، اولویت عملیاتی باید کنترل هزینهها باشد و نمیتوان همزمان بر کیفیت بالا به عنوان مزیت اصلی تأکید کرد. این همراستایی (Alignment) بین استراتژیهای بازاریابی، عملیات و سایر واحدها ضروری است.
رابطه هلدینگ و شرکتهای تابعه: رویکرد بالا به پایین یا پایین به بالا؟
در ادبیات استراتژی، اختلاف نظرهایی درباره جهتگیری تدوین استراتژی وجود دارد. برخی معتقدند استراتژی سطح شرکتی باید بر سطوح پایینتر تحمیل شود (رویکرد بالا به پایین)، در حالی که دیگران استدلال میکنند که استراتژی باید از قابلیتهای عملیاتی نشأت بگیرد (رویکرد پایین به بالا)). با این حال، نکته کلیدی حفظ تناسب استراتژیک (Fit) در تمامی سطوح است.
- استراتژی سطح شرکتی (تمرکز، تنوع، ادغام عمودی)
- استراتژی سطح کسبوکار (مزیت رقابتی)
- استراتژی سطح وظیفهای همسویی عملیات با اهداف استراتژیک
یکپارچگی بین این لایههای فوق موفقیت استراتژی هلدینگ را تضمین میکند.